زفود بيبلبراكسZaphod Beeblebrox ، باعث شد اين مطلب را بنويسم. من داشتم براي دوازدهمين بار، به نوارهايThe Hitchhiker's Guide to the Galaxy گوش ميكردم، كه گفته معروفMarvin توجهم را جلب كرد: "انسانواره كژپندار" ("the paranoid android ").
در داستانهاي علمي- تخيلي كنوني،android (انسانواره)، به انسان مصنوعياي كه از طريق فرايندهايي مثل بافتزايي (cloning )، مهندسي ژنتيك يا بيوتكنولوژي، از ماده زيستشناختي، ساخته شده، (و گاهي توانايي توليدمثل هم دارد) اطلاق ميگردد. مفهوم انسانواره، ارتباط نزديكي باgolem (آدمك) داستانهاي قرون وسطايي يهودي، دارد. به هر حال، كلمه انسانواره، اولين بار، در انگليسي قرن هجدهم، و با مفهوم، ماشين خودكاري (automaton ) به شكل انسان، (از ريشههاي يوناني به معناي "شبهانسان" ساخته، و) استفاده شد.
بيشتر نويسندگان علمي- تخيلي، بين انسانواره (android )، كه برخلاف روباتهاي صنعتي، ظاهري انساني دارد، و روبات (robot )، كه غالبا به معناي دستگاهي كاملا مكانيكي است، فرق ميگذارندRobby . ، روبات فيلمForbidden Planet را مجسم كنيد، با آن بدن فلزيش، و تلقتولوق كردنهايش، و روشن و خاموش شدن چراغهاي روي سينهاش، او يك روبات اصيل است. منشاء اين اصطلاح، نمايشنامهRUR (Rossum's Universal Robots = روباتهاي جهاني راسم) كارل چاپكKarel Capek ميباشد، كه اولين بار، در سال1921 ، در پراگ اجرا شد. اين كلمه، دو سال بعد، به هنگامي كه نمايشنامه ترجمهشده در لندن اجرا شد، وارد زبان انگليسي شد، و بعد از مدت كوتاهي باب شد و بر تخت جاودانگي تكيه زد. معني واقعي اصل اين كلمه در زبان چك،robota ، "كارگر بيمزد" يا "كارگر اجباري" است، و روباتهاي نمايشنامه چاپك، آدم مصنوعي، يا آنچه كه اكنون انسانواره ميگوئيم، هستند.
در دهه سي، كلماتrobot (روبات) وandroid (انسانواره) در داستانهاي علمي- تخيلي، درست برعكس ريشهها و وجه تسميههاي خود، به ترتيب به معناي يك فراورده مكانيكي، و يك فراورده زيستشناختي شبهانسان، به كار رفتندandroid . (انسانواره)، احتمالا به دليل ويژگيهاي داستانهاي گوشتينه (pulp )، كه در ابتدا چاپ خوبي نداشتند، ديرتر در اين گونه (genre ) داستاننويسي پذيرفته شد; احتمالا اولين داستان انسانواره (android ) خوب،Time and Again كليفورد سيماكClifford Simak بود كه در سال1951 چاپ شد. مجموعه داستانهاي معروف ايزاك آسيموفIsaac Asimov ، كه قوانين سهگانه روباتشناسي (Three Laws of Robotics ) را معرفي كردند، محبوبيت روبات را افزايش دادند. اين داستانها و رونوشتهاي آنها، موجب رواج كلمه روبات، به معناي وسيله مكانيكي خودكاري، مثل همان دستگاههايي امروزه در خط توليد زبرفن (high-tech ) خودرو متداولند، شدند.
Marvin را بياد آوريد، در نخستين ديدارش، در سفينه فضاييHeart of Gold ، داگلاس آدامزDouglas Adams ميگويد: صدا، آهسته بود و نااميد و آميخته به صداي چكاچكي ضعيف. آنها چرخيدند و آدمي پولادي ديدند كه با پشت خميده، در درگاه ايستاده. بعد،Marvin ، از "درد تمام ديودهاي پايين طرف چپم" ناله ميكند، و بهSirius Cybernetics Corporation ميگويد: "بياييد روباتهايي بسازيم با ويژگيهاي افراد واقعي، آنها گفتند. بعد روي من امتحان كردند. من يك پيشنمونه فردي هستم. شما كه ميتوانيد بفهميد، نه؟"Marvin . ، يك روبات خوداقرار (self-confessed ) است. پس، زفود اشتباه ميكند كه به او ميگويد انسانواره كژپندار (paranoid android )، (در واقع، دو اشتباه،Marvin اصلا كژپندار نيست، بلكه افسرده [depressive ] است. ).
بيشتر نويسندگان علمي- تخيلي، بين انسانواره و روبات كاملا فرق گذاشتهاند. ولي چون در سالهاي اخير، عدهاي در سينما و تلويزيون، آنها را با هم اشتباه ميكنند، شايد بتوان كار زفود را ناديده گرفتData . را به ياد آوريد، در
Star Trek: The Next Generation. او ظاهري شبهانساني (humanoid ) دارد، و در بخش (episode ) اول ناوبري، خودش را بهAdmiral McCoy ، يك انسانواره معرفي ميكند، ولي (مانند روباتهاي داستانهاي ايزاك آسيموف) مغز پوزيتروني دارد. او مدارهاي الكترونيكي قشنگي هم دارد كه به هنگام رسيدن به درها زنش (pulsing ) مييابند و ميتوان آنها را براي عيبيابي، با يك كابل نافي (umbilical cable )، به دستگاههاي سفينه وصل كرد. اين خصوصيات موجب ميشود،Data ، را يك روبات بدانيم.
درStar Wars ، دو روبات خيلي بانمك، و آشكارا مكانيكي، بودند، كهLuke Skywalker آنها را غالباdroid (مخففandroid = انسانواره) ميناميد، كه موجب رواج اين كلمه شد، و اكنون، هر از گاهي به تنهايي يا به عنوان پيشوند به كار ميرود. اين كلمه، برخلافStar Wars ، معمولا به معناي متعارف خود، يعني يك نفر شبهانسان، هرچند با توانائيهاي كاهشيافته، به كارميرود:anchordroid (گويندهواره) يعني گوينده بياستعداد اخبار تلويزيون،marketdroid (دلالواره) يعني بازارياب منضبط بدون خلاقيت، و غيره. به هر حال، اين ساختار ناپسند سودمند، در كتاب رد دوارفRed Dwarf ، كه در آن روباتهاي كوچك، سطلهاي ذغالي كه خرحمالي ميكنند، معرفي ميشوند، و به عنوانdroid شناخته ميشوند، ضايع ميشود.
فيليپ ك ديكPhilip K Dick ، همچنانكه عنوان عجيب يكي از كتابهايش نشان ميدهد: "?Do Androids Dream of Electric Sheep "، روباتهاي خود را انسانواره (android ) مينامد. رابرت سيلوربرگRobert Silverberg ، يكي از پيشكسوتان داستانهاي علمي- تخيلي، ظاهرا، درThebes of the Hundred Gates ، درجايي كه يكي از شخصيتها ميگويد: "شما دوست داريد مرا يك جور انسانواره بدانيد، يك جور آدم مكانيكي، ولي من هم به اندازه شما انسانم، شايد هم بيشتر". اين كار، از كسي كه يكي از بهترين داستانهاي انسانواره را به نامTower of Glass ، و داستان كوتاهي با مضمون انتخاب يك پاپ روبات، به نامGood News from the Vatican نوشته، تعجبآور است.
همانطور كه سابقه و نحوه كاربرد فعلي اين دو كلمه نشان ميدهد، احتمالا سرنوشت آنها هم مانند كلمات دوگانه مفيد ديگري مانندuninterested \disinterested ياrefute \deny است: محو شدن تمايز معنايي، كه بطور سنتي، مورد استفاده نويسندگان دقيق بوده است. اين موجب كم شدن دقت زبان انگليسي ميگردد.
17 مارس 2003 (ترجمه آزاد)
منابع:
ROBODROID