ويليام گيبسن William Gibson ، فكرش را هم نميكرد كه كلمه ابداعياش اينگونه توليد مثل كرده، و واژهنامه را آلوده كند. كلمهcyberspace ، زماني پديد آمد، كه ما واژهاي براي اين حوزه الكترونيك، نداشتيم. گيبسن براي استفاده از آن در داستانNeuromancer ، در سال1984 معروف شد، ولي در واقع، آن را دو سال جلوتر، در داستان كوتاهي به نامOmni به كار برده بود.
ريشهاي كهcyber از آن پيدا شد، ابتدا در واژهcybernetics ، كه نوربرت وينرNorbert Wiener ، آن را ساخت و در سال1948 ، در كتابي به همين نام به كار برد، پديدار شد. وينر، آن را از واژهاي يوناني، براي سكاندار گرفت و عمدتا به معناي هدايت به كار برد. ما عجولانه، باcyber چند كلمه، مثلcybernetician ،cybernate وcybernation ساختيمcyborg . ، حدود1960 ، به معني فردي، كه توانمنديهايش، با كار گذاشتن قطعات مكانيكي در بدنش، دگرگون و افزون شده، ابداع شد. گلهاي مجموعه تلويزيونيWho .Dr تلويزيونBBC ،Cybermen را از ياد نخواهند برد. نسخه قبليAvengers (اين برنامه دانشمندي ديوانه را نشان ميداد،
كه نويسنده به او اين چند خط را ميداد:"خوششانس
بودي Mr Steed ، اين Cybernaut براي بيهوش كردن برنامهريزي شده، نه كشتن. ")، در سال1965 ، كلمهcybernaut را، به معني نوعي روبات، ابداع كرد. در كل، ما ميتوانستيم، اين پيشوند را، به معنايي مشخص و تخصصي به كار ببريم.
ولي، استفاده مجدد اين كلمه توسط گيبسن، تودهاي از كلمات تقليدي و اشتقاقي را، موجب شد. جالب اين كه، اين روند، اكنون، كاملا، از كنترل ما خارج شده است. در پروندههاي خود من، بيش از200 تركيب وجود دارد، كه از داستانهاي علمي- تخيلي، مجلات كامپيوتري، كتابها و روزنامهها گردآوري شدهاند، و مرا دچار بيماري رايانتي (cyber-sick ) ميكند. بيشتر اين كلمات موقتي هستند، ولي ظاهرا بعضيهاشان ميتوانند وارد واژهنامهها شده و بمانند. بلاي نوواژهآوري موجب شد، نيوزويكNewsweek در1994 ازcybertedium سخن بگويد. خوشبختانه، ظاهرا اوج خلاقيت نابجاي روزنامهنگاران گذشته است، ولي هنوز اين پيشوند، بسيار فعال است. مشهور است كه در مجموعه تلويزيونيWild Palms تلويزيون آمريكا، گيبسن، كه در آن، نقش خودش را، در آينده بازي ميكرد، در پاسخ اين سؤال كه "شما همان كسي نيستيد كه كلمهcyberspace را ساخت؟"، با عصبانيت غرغر كرد كه " بله، نگذاشتند فراموش كنم!"
معنايcyberspace ، در طي دهه گذشته، متحول شده است. معناي اصلي آن درNeuromancer ، فضاي الكترونيكي (electronic space )، يعني آنچه اكنون واقعيت مجازي (virtual reality ) (: مغز و حسها، مستقيما به دنياي كامپيوترها و ارتباطات متصل ميشدند، بطوري كه ميشد آن را چون محيطي واقعي تجربه كرد. ) ميناميم، بود. رشد پرشتاب علاقه به اينترنت، معناي متداول اين كلمه را، به نفع معناي كمتر متداولتر و غيرملموستر (و از اينرو اسرارآميزتر) آن، قلمروي الكترونيكي (electronic domain ) (آنگونه كه بروس استرلينگBruce Sterling تعريف ميكند: جايي كه مكالمات تلفني انجام ميشود. )، از ميدان بدر برد. ولي جديدا، در حال تبديل شدن به مترادفي غيردقيق براي الكترونيك (electronic ) است.
يكي از كلمات مشتق،cyberpunk است. اين كلمه را بروس بتكBruce Bethke ، (در داستانCyberpunk ، از مجموعه داستانAmazing Stories خود، در سال1983 ) به كار برد، كه بلافاصله توسط گاردنر دزيسGardner Dozois ، ويراستارAsimov's SF Magazine ، براي معرفي زيرگونهاي از داستانهاي علمي- تخيلي، كهNeuromancer ، نمونه اصيل آن است، به كار گرفته شد. داستانهايcyberpunk ، داراي دوگانگي اخلاقي هستند، آنها در مورد افرادي حاشيهاي هستند، كه تلاش ميكنند، در دنياي متمدن و بيحفاظ آينده، كه تحت حاكميت تجارت يا حكومت جهاني، كه قدرتش با هوش مصنوعي افزايش يافته، قرار دارد، زنده بمانند. در اين داستانها اغلب، افراد بطور الكترونيكي ارتقايافته (electronically-augmented ) اي وجود دارند. (فيلم1982 Bladerunner ، از نظر مفهوم، يكcyberpunk خالص است. ) در ميانه دهه80 ، بعضي از نويسندگان داستانهاي علمي- تخيلي، كه شباهتهايي ميان دنياي آينده و جامعه كنوني ميديدند، خود را به عنوانcyberpunk معرفي كردند. سپس، گروهي از دانشمندان علوم كامپيوتر و بعضي علاقمندان به رمزشناسي و امنيت كامپيوتر، با سرمشق گرفتن از آنها، خود راcypherpunks ناميدند.
در اينجا فهرست كوتاهي از تركيباتي كه باcyber آغاز ميشوند، ميآيد.
* همانطور كه انتظار داريم، كلمات زيادي براي معرفي كساني كه در اينترنت با كلمات كار ميكنند، وجود دارد:cyber-scribe ،cyber-publisher ،cyber-novellist و همچنينcyber-journalist ، كه بيشك درcyberlibrary كار ميكند، وcyberthriller وcyberzine ميخواند، يا مينويسد.
* معرفي پول الكترونيكي و معاملات الكترونيكي،cybercash ،cyber economy ،cyberbuck ،cyber dollar ،cyber-money و ديگر اصطلاحات لازم برايcyber-shopping وcybercommerce را موجب شد.
*cybernaut ، امروزه براي اشاره به كسي كه درcyberspace سفر ميكند- يعني كسي كه با كامپيوتر ارتباط برقرار ميكند، به كار ميرود.
*cyberculture ، اجتماع افرادي است، كه از طريق رسانه الكترونيكي، مانند يوزنت و اينترنت، ارتباط برقرار ميكنند;cyberworld ، تمام يا بخشي ازcyberspace كه مربوط به محيطهاي واقعيت مجازي است، ميباشد.
* وقتي اينترنت در دسترستان هست، ميتوانيد درcybercafe ياcyber-pub ، خستگي دركنيد; براي تفريح هم ميتوانيد بهcyber-nightclub سري بزنيد.
* مفهومcyberfeminism معرف مزاياي غيرتبعيضآميزcyberspace براي زنان است، (Sadie Plant انگليس، خود را يكcyberfeminist معرفي ميكند. )cyberhippies ، كه به آنهاcyberians هم ميگويند، همفكران هيپيهاي دهه1960 هستند، كه به فنآوري پيشرفته روي آوردهاند، آنها به جاي احتراز از فنآوري، از آن استقبال ميكنند.
*cyberlawyer ، يا يك كارشناس قوانين مربوط به ارتباطات برخط (cyberlaw ) است، يا كسي است كه براي اعمال قانون، جرائم كامپيوتري و ارتباطي را بررسي ميكند.
*cybersurfer ، اينترنت را، به دنبال چيزهاي جالب ميگردد، چيزهايي مثلcybersex ، كه انتقال آشكار دادههاي جنسي با وسايل الكترونيك است، بعضي مواقع هم، شبيهسازي جنسي با تكنيكهاي واقعيت مجازي است.
* كلمهcyber ، تنها به شكل صفت و فعل ديده ميشود، و عموما در مورد ارتباط به واسطه كامپيوتر و احساس مجازي است. (من خبري در موردcyber ، به شكل اسم داشتم، ولي هنوز نمونهاي نديدهام); صفتcyberish ، و قيدcyberly هم، گاهي ديده ميشود.
بعد از اين حمله بيامان نوواژهآوري وcyberhype ، تعجبي ندارد، اگر دچارcyberphobia (ترس از ارتباطات الكترونيك يا فنآوري آن)، شده باشيد.
25 فوريه 2003 (ترجمه آزاد)
منابع:
CYBERPLAGUE